شناسهٔ خبر: 58037 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جایگاه والای اسطوره و دنیای پر رمز و راز اساطیر ایران باستان

کل اسطوره بخشی از تاریخ است، زیرا اسطوره دیدگاه‌های انسان را درباره خود او و جهانش و تحول آن دربردارد. آگاهی ما از اساطیر ایران از منابع گوناگون سرچشمه می‌گیرد و اسطوره‌ها تنها بیان تفکرات آدمی درباره مفهوم اساسی زندگی نیستند، بلکه دستورالعمل‌هایی هستند که انسان بر طبق آن‌ها زندگی می‌کند، و می‌توانند توجیهی منطقی برای جامعه باشند.

جایگاه والای اسطوره و دنیای پر رمز و راز اساطیر ایران باستان

فرهنگ امروز/ آناهید خزیر: «شناخت اساطیر ایران» کتابی است درباره اساطیر نخستین اقوام در سرزمین ایران بزرگ و اجتماعات انسانی پیش از دوره تکوین دین‌های بزرگ رسمی در ایران باستان نوشته پروفسور جان ر. هینلز، استاد متخصص در مطالعات عهد جدید و مطالعه تطبیقی دین و ادیان ایرانی که با ترجمه ژاله آموزگار و زنده‌یاد احمد تفضلی در سال ۱۳۶۸ از سوی نشر چشمه منتشر شده و مجموعه جامع و ساده‌ای از این اسطوره‌ها را در اختیار ما می‌گذارد. این کتاب بارها بازچاپ شده و یکی از منابع در رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی است.

احمد تفضلی، ایران‌شناس در سال ۱۳۱۶ در اصفهان متولد شد. پس از دریافت دیپلم ادبی از دارالفنون، در مقطع کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد و سرانجام دکتری ادبیات فارسی خود را در همان دانشگاه به اتمام رساند. در سال ۱۳۴۴ مقطع کارشناسی‌ارشد رشته‌ فرهنگ و زبان‌های باستانی مدرسه‌ زبان‌های شرقی دانشگاه لندن را به پایان رساند و در سال ۱۳۴۵ در دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران با دکتری زبان‌های باستانی فارغ‌التحصیل شد. وی با دانشنامه‌ ایرانیکا و دایره‌المعارف بزرگ اسلامی همکاری داشت. او در سال ۱۹۹۶ از دانشگاه سن‌پترزبورگ دکتری افتخاری دریافت کرد و جایزه‌ معروف گیرشمن از طرف آکادمی فرانسه به وی اهدا شد. تفضلی در ۲۴ دی ماه سال ۱۳۷۵ درگذشت.

 

این اثر با استفاده از منابع هند باستان و استناد به منابع مستقیم و غیر مستقیم ایرانی مانند اوستا، متن‌های پهلوی، شاهنامه فردوسی، متون تاریخی دوران اسلامی و آداب و رسوم بازمانده و با توجه به مطالعات ایران‌شناسان، نخست طرحی تاریخی عرضه می‌کند و مطالب مربوط به آغاز آفرینش، پیش‌نمونه آفریدگان، نمونه‌ها پیشین خدایان باستانی و خدایان تحول یافته ادوار بعدی، قهرمانان تاریخی رنگ اسطوره گرفته را پیش می‌کشد و بخشی را به اساطیر ویژه زردشتی اختصاص می‌دهد و بعد به اسطوره‌های زروانی و میترایی (مهری) می‌پردازد و سپس اسطوره را در برابر تاریخ و آیین‌های متداول امروزی قرار می‌دهد.

اساطیر ایران باستان در این دنیای پر رمز و راز جایی والا دارد و شناخت آن رهنمون ما در شناخت فرهنگ غنی و پر ارزش این سرزمین است. گرچه در زمینه اساطیر ایران مقالات و کتاب‌های متعددی انتشار یافته است، ولی کتابی به این صورت که طرحی ساده و جامع از اسطوره‌های ایرانی را در دسترس قرار دهد، وجود نداشته است. مترجمان کوشیده‌اند با افزودن نکات مختصری به عنوان توضیح بر برخی مطالب، این کتاب را برای خواننده ایرانی قابل استفاده‌تر سازند و به پیروی از همین روش، اسم‌های خاص را فقط یک‌بار به صورت قدیمی آن آورده‌اند و سپس گونه متداول‌تر آن را به کار برده‌اند. به عنوان مثال یک بار به شکل «ثریتونه» صورت قدیمی فریدون را ذکر کرده‌اند و سپس همه جا «فریدون» به‌کار برده‌اند که نامی آشنا برای خواننده ایرانی است.

کل اسطوره بخشی از تاریخ است، زیرا اسطوره دیدگاه‌های انسان را درباره خود او و جهانش و تحول آن دربردارد. این مطلب به‌ویژه در مورد اساطیر ایرانیان صدق می‌کند، زیرا اسطوره‌های آنان درباره آفرینش و «بازسازی جهان» تفسیرهایی است از فرایند تاریخ جهان یا تفکراتی است درباره این فرایند. تاریخ جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می‌کنند. دو دوره نخستین مربوط به آفرینش است. دوره سوم دوره‌ای است که خواست‌های اورمزد و اهریمن در جهان باهم درمی‌آمیزد، و دوره چهارم دوره‌ای است که شر مغلوب خواهد شد. نخستین هزاره از آخرین دوران، خود به دوره‌های زرین و سیمین و فولادین و آهنین تقسیم می‌شود، و آخرین این ادوار زمانی است که شر با نیروی تجدید حیات یافته به جهان حمله می‌کند.

منظور از این اسطوره این است که بیان کند چگونه جهان نیک خدا می‌تواند پر از بدی و تاریکی و درد و رنج و مرگ شود. پاسخ این است که تاریخ صحنه نبرد میان خدا و اهریمن است، میان هر چه نیک است و هر چه بد. اما مقصود اسطوره فقط تفسیر گذشته نیست بلکه حال را نیز توصیف می‌کند، به گونه‌ای که آدمی در آرزوی آینده باشد و به آن تکیه کند.



آگاهی ما از اساطیر ایران از منابع گوناگون سرچشمه می‌گیرد. مهمترین آن‌ها اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان است. متاسفانه تنها آن قسمت از اوستا که در آیین‌های دینی به‌کار می‌رود در دست است که تقریبا یک چهارم اصل کتاب است. اگر چه اوستا در دوران ساسانی به شکل نهایی خود به کتابت درآمد، اما مطالب آن بسیار کهن‌تر است. البته اسطوره‌های قدیمی پیش از زردشت در ساخت عمومی زردشتی در اوستا منعکس و حفظ شده‌اند. مهم‌ترین بخش این مجموعه مطالب گاثه‌ها (=گاتها، گاهان) با هفده سروده زردشت است.

گرچه ترجمه آن‌ها بس دشوار است، عمق تعلمیات آن‌ها، این سرودها را در میان گرانبهاترین گوهرهای ادبیات دینی جهان جای می‌دهد. گاهان در میان یشت‌ها (یسنا) جای دارد. یشت‌ها مجموعه‌ای است از دعاها و نیایش‌هایی که در مراسم عبادی زردشتی به همین نام (یسنا) خوانده می‌شود. این متون دارای اصل و منشاهای مختلف‌اند و به دوره‌های گوناگون تعلق دارند: مثلا بخشی از یشت‌ها (یسنا) سرودی است که به دوره پیش از زردشت تعلق دارد و خطاب به ایزد هومه (=هوم) است در حالی که سرودهای دیگر به ظاهر ساختی زردشتی دارند.

اسطوره‌ها تنها بیان تفکرات آدمی درباره مفهوم اساسی زندگی نیستند، بلکه دستورالعمل‌هایی هستند که انسان بر طبق آن‌ها زندگی می‌کند، و می‌توانند توجیهی منطقی برای جامعه باشند. طرحی که جامعه بر طبق آن قرار دارد، اعتبار نهایی خود را از طریق تصورات اساطیری به دست می‌آورد، چه این تصورات درباره حق خداداده شاهان در انگلستان دوران استورارت باشد یا الگوی سه بخشی جامعه در نظر هند و ایرانیان. خدایان، بر طبق این نظر اخیر، جامعه را با ساختی سه‌لایه‌ای آفریده‌اند. دسته‌ای از مردمان روحانی و عده‌ای جنگجو آفریده شده‌اند، و گروه سوم کشاورزان خلق شده‌اند. بنابراین، همه مردمان مرتبه خود را در زندگی مدیون اراده خدایان می‌دانستند. اسطوره‌ها همچنین می‌توانند نقش اندرزها را در یک مجموهه اخلاقی والا داشته باشند و سرمشق‌هایی در اختیار بستر بگذارند که وی با آن‌ها زندگانی خویش را بسازد. اما اسطوره‌ها از داستان‌ها یا روایات نمادین محض به مراتب با اهمیت‌ترند زیرا اسطوره‌ها که در آیین‌های دینی برخوانده می‌شوند، فعالیت قوای مافوق‌الطبیعه را شرح می‌دهند و تصور می‌شود که این برخواندن موجب می‌شود که آن نیروها آزاد یا دوباره فعال شوند.

بنابراین اسطوره‌ها منشورهایی را در مورد رفتار اخلاقی و دینی به دست می‌دهند، و عقائد را تبیین و تدوین می‌کنند و سرچشمه‌های قدرت ما فوق‌الطبیعه هستند. از این رو، هنگامی که ما بر اسطوره‌شناسی ایرانی نظر می‌کنیم، فقط بر روایات تاریخی غیر واقعی یا بر شعر زیبا و باستانی نمی‌نگریم بلکه ما بر جهانی‌بینی اصلی ایرانیان و دریافت آن از انسان و جامعه و خدا توجه می‌کنیم.

ایبنا

نظر شما